اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1387

1. سوختم چند چو برق آیی و چون باد روی

2. من بصد فتنه گرفتار و تو آزادی روی

3. میکنی جور و جفا تا نکنم یاد تو لیک

4. تو نه آنی که بجور و ستم از یاد روی

5. مردم از ناله مردم بکسان جور مکن

6. هم مرا سوز اگر از پی بیداد روی

7. ایخوش آندم که چو بازیچه طفلان گشتم

8. سوی من خنده زنان آیی و دلشاد روی

9. از پی پرسش اهلی چه کنی رنجه قدم

10. ترسم آزرده ز بس ناله و فریاد روی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ندانم قامتست آن یا قیامت
* که می‌گوید چنین سرو روان هست
شعر کامل
سعدی
* حال من خود در نمی‌آید به نطق
* شرح حالم اشک خونین من است
شعر کامل
عطار
* مردمی و رادمردی زو همی بوید بطبع
* همچنان کز کلبه عطار بوید مشک و بان
شعر کامل
فرخی سیستانی