اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1393

1. همه جانی از لطافت همه عمر و زندگانی

2. بکه نسبتت کنم من که بهیچکس نمانی

3. بسماع چون درآیی من و صدهزار چون من

4. همه جان در آستینها که تو دست برفشانی

5. ز کمال لطف اگر جان بدرون دل کند جا

6. تو درون جان نشینی که لطیف تر ز جانی

7. ز حیات خود ملولم بکشم بیک نظاره

8. نه ز راه خشم لیکن بطریق مهربانی

9. شدم آنچنان چو مجنون بخیالت ایپری گم

10. که اجل بسوی من ره نبرد ز بی نشانی

11. تو بلب مسیحی اما نفسی که زنده ام من

12. مکشم بناز و بنشین پس ازین دگر تو دانی

13. ز جفای یار اهلی چه زبان کشی چو بلبل

14. که هزار چون تو آنگل بکشد به بیزبانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چند چون طفل ز انگشت کسی شیر کشد؟
* ز استخوان چند کسی ناز طباشیر کشد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز بس که گشته ام از فکر آن میان باریک
* زشرم مردم باریک بین نهان شده ام
شعر کامل
جامی
* دلم به مهر تو صد پاره باد و هر پاره
* هزار ذره و هر ذره در هوای تو باد
شعر کامل
هلالی جغتایی