اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 287

1. چشم همه را بر گل روی تو نگاه است

2. انصاف بده دیده مارا چه گناه است

3. طوبی چکنم من که خرابم ز قد تو

4. سرو تو مگر کمتر از آن شاخ گیاه است

5. مگذر ز وداع من بیمار که امروز

6. دل عزم سفر دارد و جان بر سر راه است

7. آن خال ز نخدان که دل من به چه افکند

8. گر چاه دلم کند خود اندر ته چاه است

9. گیرم که بر افالک زند خیمه رقیبت

10. موقوف بیک شعله از این آتش و آه است

11. گر خضر بسر چشمه حیوان رسدش دست

12. مارا می کوثر بکف از دولت شاه است

13. اهلی که غلام تو بود زان خودش دان

14. گر نامه سفیدست و گر نامه سیاه است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
* صراحی می ناب و سفینه غزل است
شعر کامل
حافظ
* به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
* به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
شعر کامل
سعدی
* همه دانش ما به بیچارگیست
* به بیچارگان بر بباید گریست
شعر کامل
فردوسی