اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 301

1. جان من مسکین که گرفتار غم اوست

2. موقوف بیک گوشه چشم کرم اوست

3. ما مست جفاییم و نخواهیم زساقی

4. هر جرعه که بی چاشنی زهر غم اوست

5. عمری است که در مدرسه از فکر دهانش

6. بحث همه اثبات وجود و عدم اوست

7. جز دردل ما صورت او نقش نبندد

8. کاین آینه غیب نما جام جم اوست

9. صدجان بفدای قلم صورت آنکس

10. کاین صورت زیبا همه نقش قلم اوست

11. با باد نشاید خبرش گفت ولیکن

12. جز باد کرا ره بحریم حرم اوست

13. شادند حریفان همه از عیش دمادم

14. خود شادی اهلی بغم دمبدم اوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر به شربت شمشیر او سری داری
* حریف ضربت آن بازوان سیمین باش
شعر کامل
فروغی بسطامی
* من بر سرآنم که به زلف تو زنم دست
* تا سنبل زلف تو چه سرداشته باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* نار چو بیمار تؤی خود بخور
* عرضه مکن بر دگران نار خویش
شعر کامل
ناصرخسرو