اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 402

1. می خور که فکر عالم پر غم نباشدت

2. عالم خوش است اگر غم عالم نباشدت

3. با غم دلا بساز که این هم ز لطف اوست

4. با او چه میکنی اگر این غم نباشدت

5. زان درد خوشه چین نکند در دل تو کار

6. کز خرمن مراد جوی کم نباشدت

7. در صید مرغ دل رخ همچون گلت بس است

8. حاجت بدام سنبل پر خم نباشدت

9. زخمی که یار مرهم او می شود چه غم

10. زخم آن زمان بد است که مرهم نباشدت

11. کی سر غیب روی نماید چو جم ترا

12. گر روی دوست آینه جم نباشدت

13. اهلی چو از غم تو دل دوست خرم است

14. غمگین مباش گر دل خرم نباشدت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر چه نه پیوند یار بود بریدیم
* وان چه نه پیمان دوست بود شکستیم
شعر کامل
سعدی
* طبیبا هر که را بیماری هجران فگند از پا
* اجل پیش از تو بر بالین آن بیمار پیدا شد
شعر کامل
هلالی جغتایی
* یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
* می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش
شعر کامل
حافظ