اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 403

1. از جلوه محبت خورشید حسن دوست

2. هر ذره را تصور آن کافتاب اوست

3. ظل همای عشق گدا شاه میکند

4. شاهی که چرخ در خم چوگان او چو گوست

5. جز در دل خراب اسیران غم مجو

6. گنجی که خلق هردو جهانش به جستجوست

7. تحقیق من ز هر دو جهان این بود که عشق

8. مغز حقیقت است و دگر هرچه هست پوست

9. کلک قضا که اینهمه صورت کشیده است

10. مقصود کارخانه او صورت نکوست

11. از کلک مشکبار تو اهلی که دم زند؟

12. در گلشنی که خار و گلش جمله مشکبوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
* ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
شعر کامل
سعدی
* به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
* بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
شعر کامل
حافظ
* کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
* چرا به دانه انسانت این گمان باشد
شعر کامل
مولوی