اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 46

1. مژده گل چه میدهی عاشق مستمند را

2. داغ دل است هر گلی مرغ اسیر بند را

3. دود درون من ترا دفع گزند بس بود

4. جان کسی چه میکنی دود دل سپند را

5. چند ز بهر سوزمن گرم چو برق بگذری

6. سوختم آخر ای پسر تند مران سمند را

7. مست نه ای، چه می چمد قد خوش تو گویا

8. جلوه ناز میدهی سرو قد بلند را

9. تا بتو لاف زد پری کس نگهش نمی کند

10. دید بلی نمی توان مردم خودپسند را

11. صید توام مرا کشد غیرت زلف پر خمت

12. کز پی صید دیگران حلقه کنی کمند را

13. غم نخوری زسوز من گر چو سپند سوزیم

14. زانکه زسوختن کجا چاره بود سپند را

15. فایده یی نمیدهد گفتن درد دل به خلق

16. هم تو دوا کنی مگر اهلی دردمند را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر گرفتار که در بند تو می‌نالد زار
* می‌برد حسرت صیدی که گرفتارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* آن نه شب بود در ایام لیلی هر صباح
* آسمان شب تا سحر بر حال مجنون می‌گریست
شعر کامل
هلالی جغتایی
* نبیند چو تو نیز گردان سپهر
* به رزم و به بزم و به رای و به چهر
شعر کامل
فردوسی