اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 498

1. آه گر می ز غمت عاشق غمناک نزد

2. که ز سوزش دگری جامه بتن چاک نزد

3. پر گرانجان مشو ایخواجه که روح الله هم

4. تا سبکروح نشد پای بر افلاک نزد

5. کشته صید گه عشق سرافراز نشد

6. تا سرش دست بر آن حلقه فتراک نزد

7. کس چراغی شب غم بر ره مجنون ننهاد

8. تا ز سوز دل خود شعله بخاشاک نزد

9. بی تو اهلی چو بسر خاک کند نیست عجب

10. عجب آنست که بر دیده چرا خاک نزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دانند عاقلان که مجانین عشق را
* پروای قول ناصح و پند ادیب نیست
شعر کامل
سعدی
* در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
* آری طریق دولت چالاکی است و چستی
شعر کامل
حافظ
* نقد حیرتخانهٔ هستی صدایی بیش نیست
* ای عدم نامی به دست آورده‌ای موجود باش
شعر کامل
بیدل دهلوی