اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 663

1. یک بوسه هرگزم لب سیمین بری نداد

2. هرگز نهال عاشقی ما بری نداد

3. مادر خمار حسرت و پروانه گرم وصل

4. دولت بعاشقان تو بال و پری نداد

5. هر ساغرم که داد فلک گر چه زهر بود

6. تا خون نکرد در دل من دیگری نداد

7. زهر از کف تو همچو شکر میخورم که بخت

8. هرگز به طوطیی به ازین شکری نداد

9. از خشک و تر چه پیش تو آرم که طالعم

10. غیر از دهان خشکی و چشم تری نداد

11. جز حسرت از نظاره یوسف ز جان چه سود

12. مارا که بخت چون همه سیم و زری نداد

13. اهلی که مست وصل بتان بود عاقبت

14. مرد از خمار هجر و کسش ساغری نداد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به گرد گل هجوم خار دیدم، شد یقین صائب
* که بدخویی حصار عافیت باشد نکویان را
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر دلجویی طفلان نمی شد سنگ راه من
* به مجنون یاد می دادم ز خود بیرون دویدن را
شعر کامل
صائب تبریزی
* قامت به ناز افراخته، خلقی ز پا انداخته
* دل‌ها مسخر ساخته، کشورستانی را ببین
شعر کامل
فروغی بسطامی