اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 712

1. تا تورا آرزوی همنفسی با من شد

2. هر کجا همنفسی بود بمن دشمن شد

3. در علاج دل بیمار که چونشمع بسوخت

4. سعی بسیار نمودیم و دوا کشتن شد

5. بسکه اندیشه خالت ز دل من سر زد

6. آخر این تخم بلا در دل من خرمن شد

7. خلق را دوش گمان شد که مرا خانه بسوخت

8. بسکه دود از جگر سوخته بر روزن شد

9. نیکبختان همه در گلشن مقصود شدند

10. اهلی سوخته دل بود که در گلخن شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو ماه نو سر از پای تواضع بر نمی دارم
* اگر با آن بزرگی آسمان گیرد رکابم را
شعر کامل
صائب تبریزی
* ترکی ‌که همی بر سمن از مشک نشان ‌کرد
* یک باره سمن برگ به شمشاد نهان‌کرد
شعر کامل
امیر معزی
* هر آن شب در فراق روی لیلی
* که بر مجنون رود لیلی طویلست
شعر کامل
سعدی