اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 742

1. مپرس یوسف من کز تو گلرخان چونند

2. چو گل بریده کف از رشک و غرقه در خونند

3. فتاده سلسله مو بپای مهرویان

4. کنایتی است که بهر تو جمله مجنونند

5. از آن حساب نپرسند از شهیدانت

6. که گر حساب کنند از حساب بیرونند

7. بهانه جام شراب است ورنه سرمستان

8. خراب نرگس ساقی و لعل میگونند

9. غمین مبین دل ناشاد عاشقان اهلی

10. که محض دل خوشی اند آنزمان که محزونند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
* وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست
شعر کامل
حافظ
* کنون شاد گشتم به آواز تو
* بدین خوب گفتار با ناز تو
شعر کامل
فردوسی
* نیست اکسیری به عالم بهتر از افتادگی
* قطره ناچیز گردد گوهر از افتادگی
شعر کامل
صائب تبریزی