اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 813

1. ناخوش آن عمر که دور از رخ آن ماه رود

2. عمر هم خوش نبود گرنه بدلخواه رود

3. سوختم در ره خوبان ز پریشانی دل

4. چو پریشان نشود دل که بصد راه رود

5. یوسف از چاه زنخدان تو هرگز نرهد

6. وای آن دل که بامید تو در چاه رود

7. غیرت عشق زبان همه چون شمع بسوخت

8. که مبادا بزبان نام تو ناگاه رود

9. برق را زهره شبگردی آن کوی کجاست

10. جان اهلی است که با مشعله آه رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل چه داند که درد بلبل چیست؟
* او همین کار رنگ و بو داند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* قد اگر این است و اندام این ور عنائی توراست
* راستی در قد سرو راستین اندام نیست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* تا چند در میان فکنی باد و شانه را؟
* دل را نمی دهیم به زلف تو، زور نیست!
شعر کامل
صائب تبریزی