اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 832

1. از بهر قتل عاشق دلخسته چشم یار

2. تیغی کشیده از مژه همچون زبان مار

3. پاس دل است مایه هر دولتی که هست

4. هان ای پسر گر اهل دلی دل نگاهدار

5. ساقی بجرعه یی بنشان گرد هستی ام

6. تا از میان ما و تو برخیزد این غبار

7. دست بتی بگیر و بگو عالم آب بر

8. جامی شراب درکش و گو سیل غم ببار

9. اهلی چه گوشه گیر شوی هیچکاره یی

10. با مردم زمانه بسر بردن است کار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر چه نه پیوند یار بود بریدیم
* وان چه نه پیمان دوست بود شکستیم
شعر کامل
سعدی
* گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست
* خبر از دوست ندارد که ز خود با خبرست
شعر کامل
سعدی
* عندلیبان را غذای روح باشد بوی گل
* مرغ دشت است آن که عاشق بر جو و بر ارزنی ست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی