اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 920

1. خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود از سرش

2. همچو شمع از آتش حسرت رود دود از سرش

3. چون نمیرد خسته مسکین که بر بالین او

4. دیر آمد آن طبیب و زود فرمود از سرش

5. غم ز درویشی ندارد رند دیر ای مغبچه

6. زانکه خم گنج است و ساقی مهر بگشود از سرش

7. هر شهی کز فر تاج زر نشد خاک رهت

8. باد غیرت تاج زر چون لاله بر بود از سرش

9. اهلی از داغ تو خواهد سوختن تا زنده است

10. کی چو شمع این آتش سودا رود زود از سرش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت
* وان نفسی که بیخودی یار چه کار آیدت
شعر کامل
مولوی
* چو خورشید زان چادر قیرگون
* غمی شد بدرید و آمد برون
شعر کامل
فردوسی
* غبار تن نگیرد دامن دلهای قدسی را
* قفس بر مرغ وحشی شهپر پرواز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی