اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 921

1. نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش

2. مگر آدمی نباشد؟ که نباشد این مذاقش

3. می صاف و لعل نوشین که نخواهد ای پری وش

4. مگر آن حریف مسکین که نیفتد اتفاقش

5. ز فراق خاک گشتم ببر ایصبا غبارم

6. سوی آن مسیح جانها که هلاکم از فراقش

7. منم آن شکسته خاطر که ز بهر آن مه نو

8. همه زود در تفحص همه شب کنم سراغش

9. دو دل است بخت با من بگذار کاین ستاره

10. به شرار دل بسوزد که بجانم از نفاقش

11. ز شراب توبه اهلی نکنی که دختر رز

12. بکسی حلال باشد که نمیدهد طلاقش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرغ دلم باز پریدن گرفت
* طوطی جان قند چریدن گرفت
شعر کامل
مولوی
* ما سبکروحان به بوی سیب غبغب زنده ایم
* سبزه ما آب از چاه زنخدان می کشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن چه بر من می‌رود دربندت ای آرام جان
* با کسی گویم که در بندی گرفتار آمدست
شعر کامل
سعدی