اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 925

1. روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش

2. روشنست آینه شمع ز خاکستر خویش

3. سگ آن رند قلندر صفت شاه وشم

4. کز سفال سگ او ساخته جام زر خویش

5. من بیمار چنان زار شدم کز تن من

6. هیچ فصاد بخون تر نکند نشتر خویش

7. کعبه گر در نگشاید برخم گو مگشای

8. تو گشا بر رخم ای کعبه دلها در خویش

9. عاقبت گوی ز میدان ببرد چون چوگان

10. هرکه با خاک رهت کرد برابر سر خویش

11. بسکه از آتش می همچو گل افروخته یی

12. لاله از دست تو بر سنگ زند ساغر خویش

13. اهلی از سبز خط خود طمع وصل مکن

14. که لبش طوطی جان را ندهد شکر خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عکس خوی بر عارضش بین کآفتاب گرم رو
* در هوای آن عرق تا هست هر روزش تب است
شعر کامل
حافظ
* آن کوزه بر کفم نه کآب حیات دارد
* هم طعم نار دارد هم رنگ ناردانه
شعر کامل
سعدی
* یار با ما بی‌وفایی می‌کند
* بی‌گناه از من جدایی می‌کند
شعر کامل
سعدی