اهلی شیرازی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیده شمارۀ 30 : در تعریف جام شاه گوید

1. اینچه روح افزا شراب و اینچه سیمین ساغرست

2. چشمه خضرست یا آیینه اسکندرست

3. جوهر روح است یا گیتی نما بگداختند

4. شیره جان است در وی یا می جان پرورست

5. نقش خط گرد لبش دل میبرد از دست خلق

6. همچو آن خطی که بر گرد دهان دلبرست

7. بر سواد دیده دارد چون سواد نام شاه

8. از سواد دیده روشندلان روشن ترست

9. گرچه جام می نماید در کف شاه از صفا

10. گر بمعنی بنگری جام شراب کوثرست

11. تا دم محشر تهی یارب مباد این جام می

12. ازدم شاهی که ساغر بخش روز محشرست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه خواب یوسف رابه بند انداخت ،درآخر
* همان ازمحنت زندان برون آوردتعبیرش
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو خورشیدست پیدا راز عشق از سینه عاشق
* نباشد نامه پیچیده، صحرای قیامت را
شعر کامل
صائب تبریزی
* به من چندان گناه از بدگمانی می‌کند نسبت
* که منهم در گمان افتاده پندارم گنه کارم
شعر کامل
محتشم کاشانی