امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1034

1. یاران که بوده اند ندانم کجا شدند؟

2. یارب، چه روز بود که از ما جدا شدند؟

3. گر نوبهار آید و پرسد ز دوستان

4. گو، ای صبا، که آن همه گلها گیا شدند

5. ای گل، چو آمدی ز زمین گو چگونه اند؟

6. آن رویها که در ته گرد فنا شدند

7. آن سروران که تاج سر خلق بوده اند

8. اکنون نظاره کن که همه خاک پا شدند

9. دنیاست خونبهای بسی خلق، وین زمان

10. بسیار کس که بر سر این خونبها شدند

11. خورشید بوده اند که رفتند زیر خاک

12. آن ذره ها که چون همه اندر هوا شدند

13. آنها که سیمیای جهان شان فریب داد

14. بگذاشتند کنج و پی کیمیا شدند

15. بازیچه ایست طفل فریب این متاع دهر

16. بی عقل مردمان که بدین مبتلا شدند

17. کس را چه شد که نقد مرادی نمی رسد

18. مانا که خازنان فلک بینوا شدند

19. خسرو، گریز کن که وفا نیست در جهان

20. زاهل جهان که همچو جهان بی وفا شدند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بلاهای سیه را جمع کردند
* ازان زلف پریشان آفریدند
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد
* به دشت آب و گل بنگر که پرنقش و نگار آمد
شعر کامل
مولوی
* مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
* که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
شعر کامل
سعدی