امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1303

1. من کشته روی یار خویشم

2. در مانده روزگار خویشم

3. زین غم که به کس نمی توان گفت

4. شبهاست که غمگسار خویشم

5. در خون خود ار نباشمت یار

6. پس یار تویی که یار خویشم

7. ساقی، بده آن قدح مرا، زانک

8. من سوخته خمار خویشم

9. یاران چو قرار و صبر جویند

10. از من نه که برقرار خویشم

11. ای ناصح من که می دهی پند

12. می گوی که من به کار خویشم

13. گویند که، خسروا، چه نالی؟

14. من فاخته بهار خویشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال
* مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
شعر کامل
حافظ
* غافل مشو ز پاس دل بیقرار ما
* کاین مرغ پر شکسته قفس ها شکسته است
شعر کامل
صائب تبریزی
* چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
* بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم
شعر کامل
حافظ