امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1400

1. تا دامن از بساط جهان در کشیده ایم

2. رخت خرد به کوی قلندر کشیده ایم

3. ای ساقی، از قرابه فرو ریز می که ما

4. خونابه ها ز شیشه اخضر کشیده ایم

5. در حقه سفید و سیه بر بساط خاک

6. چون پر دغاست، باده احمر کشیده ایم

7. فقر است و صد هزار معانی درو چو موی

8. آن را گلیم کرده و در سر کشیده ایم

9. چون جیب حرص پر نشد از حاصل جهان

10. دامان همت از سر آن در کشیده ایم

11. بر سنگ زن عیار زر، ایرا گلی ست زرد

12. چون در ترازوی خردش بر کشیده ایم

13. خسرو نه کودکیم که جوییم سرخ و زرد

14. چون بالغان دل از زر و گوهر کشیده ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
* که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
شعر کامل
سعدی
* پای سرو از قد رعنای تو در گل می‌رفت
* خاصه آنوقت که برطرف گلستان بودی
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* تو مرد صحبت دل نیستی، چه می دانی
* که سر به جیب کشیدن چه عالمی دارد
شعر کامل
صائب تبریزی