امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1645

1. دلم آشفته شد، جانا، به بالای بلای تو

2. بکن رحمی به جان من که گشتم مبتلای تو

3. اگر رای تو این باشد که من دانم جفا بینم

4. جفای جمله عالم را کشم، جانا، برای تو

5. میان بگشای، ورنه پیرهن صد چاک خواهم زد

6. که در دل بس که ره دارم من از بند قبای تو

7. رقیبت را نمی خواهم، الهی، نیست گردانش

8. که دایم می کند محروم ما را از لقای تو

9. اگر تو هر رقیبی را بجای بنده می داری

10. بحمدالله که خسرو را کسی نبود بجای تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بگیر خون خود از جام ارغوانی رنگ
* که یک دو هفته بود جوش ارغوان درباغ
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای رشک ماه و مشتری با ما و پنهان چون پری
* خوش خوش کشانم می‌بری آخر نگویی تا کجا
شعر کامل
مولوی
* برخیز طبیبا که دل‌آزرده‌ام امروز
* بگذار مرا، کز غم او مرده‌ام امروز
شعر کامل
هلالی جغتایی