امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 230

1. باد نوروز چو دنباله جان ما داشت

2. دل ما را اثری بوی کسی شیدا داشت

3. از کجا گشت پدید، این همه خوبان، یارب

4. آسمان، این چه بلا بود که بهر ما داشت؟

5. عشق بنشست به جان، خانه دل کرد خراب

6. که من سوخته را بر سر این سودا داشت؟

7. خلق گویند که گر جانت به کار است، مبین

8. چه کنم چون نتوانم دل خود بر جا داشت

9. نرود باغ، کزان دیده که دیدت خسرو

10. نتواند به گل و لاله نازیبا داشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
* ما دم همت بر او بگماشتیم
شعر کامل
حافظ
* دل می رود به حلقه زلفش به پای خود
* دام آنچنان خوش است و شکار اینچنین خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی
* بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
* بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
شعر کامل
مولوی