امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 301

1. امشب که چشم من به ته پای او بخفت

2. جان رخ نهاده بر رخ زیبای او بخفت

3. شب تا به صبح دیده من بود و پای او

4. چشمم نخفت هیچ، ولی پای او بخفت

5. مردم ز دیده در طلبش رفت و آن نگار

6. از راه دیگر آمد و بر جای او بخفت

7. با هر مژه عتاب دگر داشتم، و لیک

8. سر مست بود، نرگس رعنای او بخفت

9. از رشک تا به صبح نخفتم که جعد او

10. پیچیده در میانش و بالای او بخفت

11. آن جعد تیره پشت به من کرد و رو بتافت

12. کاندر رهش ز بهر چه مولای او بخفت؟

13. نومید باد دیده خسرو ز روی او

14. گر چشم من شبی به تمنای او بخفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ضیافتی که در آنجا توانگران باشند
* شکنجه ای است فقیران بی بضاعت را
شعر کامل
صائب تبریزی
* نیستی آگه چه گویم مر تو را من؟ جز همانک
* عامه گوید «نیستی آگه ز نرخ لوبیا»
شعر کامل
ناصرخسرو
* گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
* چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
شعر کامل
حافظ