امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 308

1. از لعل آتشین تو دل کان آتش است

2. زان لعل سوخته ست دل و جان آتش است

3. بشکن بتان آزر ازان رو خلیل وار

4. کان روی تو نه روی گلستان آتش است

5. سرگشته عاشق از تو، بگو، گوی چون برد

6. دل اسپ روم و روی تو میدان آتش است

7. دی تیر می گشادی و می سوختی مرا

8. بر تیر نی ز غمزه و پیکان آتش است

9. این تن که سوز عشق برآورد داد از او

10. کشتی چوب بر سر طوفان آتش است

11. خسرو، تنی چو کاه و فراقی درونه سوز

12. درویش خانه از خس و باران آتش است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت
* وان نفسی که بیخودی یار چه کار آیدت
شعر کامل
مولوی
* دل تو چون گل رعنا دو رنگ افتاده است
* وگرنه حسن خزان و بهار یکدست است
شعر کامل
صائب تبریزی
* از گل پارسیم غنچه عیشی نشکفت
* حبذا دجله بغداد و می ریحانی
شعر کامل
حافظ