امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 488

1. شب دلشدگان دیده بیدار نبندند

2. الا که به خون چشم گهربار نبندند

3. چون من ز دل خویش شوم سوخته، زنهار

4. این تهمت بیهوده دران یار نبندند

5. من عاشق و مستم، ره زهدم منمایید

6. کابریشم طنبور به طومار نبندند

7. بر من که در توبه ببستند، غمی نیست

8. باید که روم تا در خمار نبندند

9. آنان که حق خدمت تو باز شناسند

10. ناکرده وضو رشته زنار نبندند

11. پر پیچ و شکسته دل عاشق نبود، زانک

12. دل کان به تو بندند به گلزار نبندند

13. خسرو نکند نسبت عشق تو به خود، زانک

14. شاهی و به فتراک تو مردار نبندند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
* که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* ریزم ز مژه کوکب بی ماه رُخت شب ها
* تاریک شبی دارم با این همه کوکب ها
شعر کامل
جامی
* گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
* روا بود که ملامت کنی زلیخا را
شعر کامل
سعدی