امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 605

1. برنامد آهی از دلم، زلفت پریشان از چه شد

2. پیشت نکردم گریه ای، لبهات خندان از چه شد

3. تیری زدی و ننگری، گیرم که ندهم برون

4. هم خود بگو کاخر مرا صد رخنه در جان از چه شد

5. بی من نبودی یک زمان، اکنون نیایی سوی من

6. کان آشنا بود آنچنان، بیگانه زینسان از چه شد

7. روشن شد اندر شهر و کو، این سوزش پنهان من

8. دور است باری شمع دل، پروانه بریان از چه شد

9. خوابم نه از مهر لبت، بینم پریشان خوابها

10. بادی ز تو نامد برم، خوابم پریشان از چه شد

11. از داغ خسرو در جگر خلقی کجا دارد خبر؟

12. عاشق شناسد کاین چنین بیمار و حیران از چه شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سر حق را بر سر دار فنا کرد آشکار
* در طلب منصور الحق همت مردانه کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* پی افگندم از نظم کاخی بلند
* که از باد و بارانش نیاید گزند
شعر کامل
فردوسی
* مردمی هرگز ز چشم او ندیدم،گر چه من
* می کشم روغن به زور جذبه ازبادام خشک
شعر کامل
صائب تبریزی