امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 661

1. بر بناگوشت بلای خط که سر بر می کند

2. جزو جزو عاشق بیچاره ابتر می کند

3. سرو کز بالای خود در سر کند باد، آن مبین

4. آن نگر کش باد پیشت خاک بر سر می کند

5. چند گویی پیشت آیم، وه که چون تو یوسفی

6. سر کجا در خانه تاریک ما در می کند؟

7. چند گویید، ای مسلمانان، که حال خود بگوی

8. من همی گویم، ولی از من که باور می کند؟

9. شوخیش بین کاشکارم می نوازد در نهان

10. با رقیب خویش اشارت سوی خنجر می کند

11. رو، برون، ای جان معزول، از درون من که عشق

12. شغل جان در سینه با جانان مقرر می کند

13. عاشقان جان و جهان بهر بتان تر کرده اند

14. سهل باشد آنکه خسرو دیده را تر می کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاطرت از شکوه ما کی پریشان می شود؟
* زلف پر کرده است از حرف پریشان گوش تو
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه مایه بر سر این ملک سروران بودند
* چو دور عمر به سر شد درآمدند از پای
شعر کامل
سعدی
* لاله‌اش از سیلیت نیلوفری شد آه آه
* ای معلم شرم از آن رویت نشد رویت سیاه
شعر کامل
وحشی بافقی