امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 743

1. بر من، ار دولت وصل تو مقرر می شد

2. کارم از لعل گهر بار تو چون زر می شد

3. دوش گفتم، نتوان دید به خوابت، لیکن

4. با فراق تو مرا خواب مقرر می شد

5. شرح هجران تو گفتم، بنویسم، لیکن

6. ننوشتم که بسی عمر دران سر می شد

7. بارها شمع بکشتم که نشینم تاریک

8. خانه دیگر ز خیال تو منور می شد

9. عقل وارون ز تمنای تو منعی می کرد

10. عشق می آمد و او نیز مسخر می شد

11. گر چه بسیار بگفتم نیامد در گوش

12. خوش تر از نام تو، با آنکه مکرر می شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کدام بلبل آتش نفس به باغ آمد؟
* که خون مرده دلان جوش ارغوان برداشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* بید مجنون در تمام عمر سر بالا نکرد
* حاصل بی حاصلی نبود به جز شرمندگی
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر بدین پستهٔ خندان به چمن بنشینی
* غنچه از شاخ به صد آه و فغان برخیزد
شعر کامل
فروغی بسطامی