امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 908

1. اگر ز حال من آن شوخ را خبر باشد

2. بسوزد ار دلش از سنگ سخت تر باشد

3. حکایت من و او عشق نیست می دانم

4. که عشق دیگر و دیوانگی دگر باشد

5. رو، ای نسیم صبا و از آن دو چشم سیاه

6. اگر نه کشتنیم، سهل یک نظر باشد

7. ولی تو سنگدلی، کی دلم نگه داری؟

8. نه هر که سنگتراش است شیشه گر باشد

9. اگر نمک چکد از چشمهای من زان شب

10. که دیده را خیال لبت اثر باشد

11. ز گریه موی بر اندام من همی خیزد

12. گیا به خاستن آید، زمین چو تر باشد

13. نمک چگونه نسایی به چشم من که مرا

14. به نوک هر مژه پرکاله جگر باشد

15. بسوختی دل خسرو مگر نمی دانی

16. که آه سوخته عشق را اثر باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ذره ام اما ز فیض داغ عالمسوز عشق
* روشنی بخش زمین و آسمان گردیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* باغ عیشم که بصد گونه ریاحین خوش بود
* از گل و لاله تهی گشت و ز خاشاک پرست
شعر کامل
سیف فرغانی
* شکنج زلف سیاه تو بر سمن چو خوشست
* دمیده سنبلت از برک نسترن چه خوشست
شعر کامل
خواجوی کرمانی