امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 964

1. تا ترا جسم و جان شکار بود

2. هر که را دل بود، فگار بود

3. کشت خال لب توام، آری

4. مگس شهد زهردار بود

5. هر کسی کز لب تو می نوشد

6. تا زید هم در آن خمار بود

7. آن زمانی که سوی تست دو چشم

8. این دوا کاشکی دوچار بود

9. هر که در کوی شاهدان می خورد

10. پیش ما مسجدش چه کار بود؟

11. پارسایی که چون جوانانست

12. در نمازش کجا قرار بود؟

13. مست اگر دوزخیست، گو می باش

14. عاشقان را ز توبه عار بود

15. غم مرا سوخت، ور چه شرح دهم

16. بی غمان را کی استوار بود؟

17. گریه ام خوش نیایدت، آری

18. شربت درد خوشگوار بود

19. در دلم با چنین روارو غم

20. خرمی را چگونه بار بود

21. پای تو زین پس و سر خسرو

22. عمر باید که پایدار بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نگفتمت مرو آن جا که مبتلات کنند
* که سخت دست درازند بسته پات کنند
شعر کامل
مولوی
* گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
* گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
شعر کامل
حافظ
* چون به رنگ زرد من بر می خورد برگ خزان
* زعفران می مالد از خجلت به روی خویشتن
شعر کامل
صائب تبریزی