انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 155

1. چو کاری ز یارم همی برنیاید

2. چو نوری به کارم همی درنیاید

3. چه باشد که من در غم او سرآیم

4. چو بر من غم او همی سرنیاید

5. ولیکن همین غم به آخر که با این

6. همی هیچ شادی برابر نیاید

7. مرا کز در دل درآید غم او

8. ز صد شادی دیگر آن در نیاید

9. به پیغامش از حال خود بازگویم

10. کش از من نیاید که باور نیاید

11. جوابم فرستد کزین می چه جویی

12. اگر باورم آید و گر نیاید

13. ترا با غم خویشتن کار باشد

14. که از تو جز این کار دیگر نیاید

15. تو ای انوری گر نباشی چه باشد

16. ازین هیچ طوفان همی برنیاید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هزار جهد بکردم که یار من باشی
* مرادبخش دل بی‌قرار من باشی
شعر کامل
حافظ
* دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
* شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد
شعر کامل
حافظ
* نصیحتگوی ما عقلی ندارد
* بر او گو در صلاح خویشتن کوش
شعر کامل
سعدی