عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 108

1. وه! که کارم ز دست می‌برود

2. روزگارم ز دست می‌برود

3. خود ندارم من از جهان چیزی

4. وآنچه دارم ز دست می‌برود

5. یک دمی دارم از جهان و آن نیز

6. چون برآرم ز دست می‌برود

7. بر زمانه چه دل نهم؟ که روان

8. همچو یارم ز دست می‌برود

9. در خزان ار دلی به دست آرم

10. در بهارم ز دست می‌برود

11. از پی صید دل چه دام نهم؟

12. که شکارم ز دست می‌برود

13. چه کنم پیش یار جان افشان؟

14. که نثارم ز دست می‌برود

15. نیست جز آب دیده در دستم

16. زان نگارم ز دست می‌برود

17. طالعم بین که: در چنین غم‌ها

18. غمگسارم ز دست می‌برود

19. بخت بنگر که: پای بر دم مار

20. یار غارم ز دست می‌برود

21. دستگیرا، نظر به کارم کن

22. بین که کارم ز دست می‌برود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با خیال یار در یک پیرهن خوابیده ام
* بر ندارد سر زبالین هر که بیدارم کند!
شعر کامل
صائب تبریزی
* کی بود برگ من آن نسرین بدن را کاین زمان
* همچو بلبل در زمستان بینوا افتاده‌ام
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ساقی سیم ساق من گر همه درد می‌دهد
* کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ