عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 107

1. ای خوشا دل کاندر او از عشق تو جانی بود

2. شادمانی جانی که او را چون تو جانانی بود

3. خرم آن خانه که باشد چون تو مهمانی در او

4. مقبل آن کشور که او را چون تو سلطانی بود

5. زنده چو نباشد دلی کز عشق تو بویی نیافت؟

6. کی بمیرد عاشقی کو را چو تو جانی بود؟

7. هر که رویت دید و دل را در سر زلفت نبست

8. در حقیقت آدمی نبود که حیوانی بود

9. در همه عمر ار برآرم بی غم تو یک نفس

10. زان نفس بر جان من هر لحظه تاوانی بود

11. آفتاب روی تو گر بر جهان تابد دمی

12. در جهان هر ذره‌ای خورشید تابانی بود

13. در همه عالم ندیدم جز جمال روی تو

14. گر کسی دعوی کند کو دید، بهتانی بود

15. گنج حسنی و نپندارم که گنجی در جهان

16. و آنچنان گنجی عجب در کنج ویرانی بود

17. آتش رخسار خوبت گر بسوزاند مرا

18. اندر آن آتش مرا هر سو گلستانی بود

19. روزی آخر از وصال تو به کام دل رسم

20. این شب هجر تو را گر هیچ پایانی بود

21. عاشقان را جز سر زلف تو دست‌آویز نیست

22. چه خلاص آن را که دست‌آویز ثعبانی بود؟

23. چون عراقی در غزل یاد لب تو می‌کند

24. هر نفس کز جان برآرد شکر افشانی بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر سر هر شاخ گل مرغی خوش الحان و مرا
* مهر خاموشیست چون برگ شقایق بر زبان
شعر کامل
وحشی بافقی
* بدان را نوازش کن ای نیکمرد
* که سگ پاس دارد چو نان تو خورد
شعر کامل
سعدی
* پروای سرد و گرم خزان و بهار نیست
* آن را که همچو سرو و صنوبر قبا یکی است
شعر کامل
صائب تبریزی