عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 139

1. تماشا می‌کند هر دم دلم در باغ رخسارش

2. به کام دل همی نوشد می لعل شکر بارش

3. دلی دارم، مسلمانان، چو زلف یار سودایی

4. همه در بند آن باشد که گردد گرد رخسارش

5. چه خوش باشد دل آن لحظه! که در باغ جمال او

6. گهی گل چیند از رویش، گهی شکر ز گفتارش

7. گهی در پای او غلتان چو زلف بی‌قرار او

8. گه‌از خال لبش سرمست همچون چشم خونخوارش

9. از آن خوشتر تماشایی تواند بود در عالم

10. که بیند دیدهٔ عاشق به خلوت روی دلدارش؟

11. چنان سرمست شد جانم ز جام عشق جانانم

12. که تا روز قیامت هم نخواهی یافت هشیارش

13. بهار و باغ و گلزار عراقی روی جانان است

14. ز صد خلد برین خوشتر بهار و باغ و گلزارش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پروانه ایم، لیک نسوزیم خویش را
* در محفلی که روغن گل در چراغ نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
* چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* فرو شوی ای معلّم لوح بیداد
* که یار این حرف پیش از مکتب آموخت
شعر کامل
جامی