عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 141

1. نرسد به هر زبانی سخن دهان تنگش

2. نه به هر کسی نماید رخ خوب لاله رنگش

3. لب لعل او نبوسد، به مراد، جز لب او

4. رخ خوب او نبیند بجز از دو چشم شنگش

5. لب من رسیدی آخر ز لبش به کام روزی

6. شدی ار پدید وقتی اثر از دهان تنگش

7. به من ار خدنگ غمزه فگند چه باک؟ لیکن

8. سپرش تن است، ترسم که بدور رسد خدنگش

9. چو مرا نماند رنگی همه رنگ او گرفتم

10. که جهان مسخرم شد چو برآمدم به رنگش

11. منم آفتاب از دل، که ز سنگ لعل سازم

12. منم آبگینه آخر، که کند خراب سنگش

13. ز میان ما عراقی چو برون فتاد، حالی

14. پس ازین نمانده ما را سرآشتی و جنگش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* منه دل بر وفای چرخ کجرو هوش اگر داری
* که دستش هر زمان چون تاک بر دوش دگر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* سیمرغ وهم را نبود قوت عروج
* آنجا که باز همت او سازد آشیان
شعر کامل
حافظ
* دانه دل را تو پامال علایق کرده ای
* ورنه خرمن ها ازین یک دانه می آید برون
شعر کامل
صائب تبریزی