عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 144

1. باز غم بگرفت دامانم، دریغ

2. سر برآورد از گریبانم دریغ

3. غصه دم‌دم می‌کشم از جام غم

4. نیست جز غصه گوارانم، دریغ

5. ابر محنت خیمه زد بر بام دل

6. صاعقه افتاد در جانم، دریغ

7. مبتلا گشتم به درد یار خود

8. کس نداند کرد درمانم، دریغ

9. در چنین جان کندنی کافتاده‌ام

10. چاره جز مردن نمی‌دانم، دریغ

11. الغیاث! ای دوستان، رحمی کنید

12. کز فراق یار قربانم، دریغ

13. جور دلدار و جفای روزگار

14. می‌کشد هر یک دگرسانم، دریغ

15. گر چه خندم گاه گاهی همچو شمع

16. در میان خنده گریانم، دریغ

17. صبح وصل او نشد روشن هنوز

18. در شب تاریک هجرانم، دریغ

19. کار من ناید فراهم، تا بود

20. در هم این حال پریشانم، دریغ

21. نیست امید بهی از بخت من

22. تا کی از دست تو درمانم؟ دریغ

23. لاجرم خون خور، عراقی، دم به دم

24. چون نکردی هیچ فرمانم، دریغ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود
* نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
شعر کامل
شیخ بهایی
* ورق گردانی عمر زلیخا نامه ای دارد
* که انجام محبت خوشتر از آغاز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
* مست است و در حق او کس این گمان ندارد
شعر کامل
حافظ