عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 175

1. نگارا، بی‌تو برگ جان ندارم

2. سر کفر و غم ایمان ندارم

3. به امید خیالت می‌دهم جان

4. وگرنه طاقت هجران ندارم

5. مرا گفتی که: فردا روز وصل است

6. امید زیستن چندان ندارم

7. دلم دربند زلف توست، ورنه

8. سر سودای بی‌پایان ندارم

9. نیاید جز خیالت در دل من

10. بخر یوسف، سر زندان ندارم

11. غمت هر لحظه جان می‌خواهد از من

12. چه انصاف است؟ چندین جان ندارم

13. خیالت با دل من دوش می‌گفت

14. که: این درد تو را درمان ندارم

15. لب شیرین تو گفتا: ز من پرس

16. که من با تو بگویم کان ندارم

17. وگر لطف خیال تو باشد

18. عراقی را چنین حیران ندارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فارغی از قدر جوانی که چیست
* تا نشوی پیر ندانی که چیست
شعر کامل
نظامی
* نیستم محتاج کسوت چون فقیران دگر
* همچو به می روید از تن خرقه پشمینه ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو راز جهان تا توانی مجوی
* که او زود پیچد ز جوینده روی
شعر کامل
فردوسی