عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 222

1. چه کنم که دل نسازم هدف خدنگ او من؟

2. به چه عذر جان نبخشم به دو چشم شنگ او من؟

3. به کدام دل توانم که تن از غمش رهانم؟

4. به چه حیله واستانم دل خود ز چنگ او من؟

5. چو خدنگ غمزهٔ او دل و جان و سینه خورده

6. پس ازین دگر چه بازم به سر خدنگ او من؟

7. ز غمش دو دیده خون گشت و ندید رنگ او چشم

8. نچشیده طعم شکر ز دهان تنگ او من

9. دل و دین به باد دادم به امید آنکه یابم

10. خبری ز بوی زلفش، اثری ز رنگ او من

11. چو نهنگ بحر عشقش دو جهان بدم فرو برد

12. به چه حیله جان برآرم ز دم نهنگ او من؟

13. لب او چو شکر آمد، غم عشق او شرنگی

14. بخورم به بوی لعلش، چو شکر شرنگ او من

15. به عتاب گفت: عراقی، سر صلح تو ندارم

16. همه عمر صلح کردم به عتاب و جنگ او من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نظر خدای بینان طلب هوا نباشد
* سفر نیازمندان قدم خطا نباشد
شعر کامل
سعدی
* بس که زاهد به ریا سبحۀ صد دانه شمرد
* در همه شهر بدین شیوه شد انگشت نما
شعر کامل
جامی
* چمن ز باد خزان زرد و زار خواهد ماند
* درخت گل همه بیبرگ و بار خواهد ماند
شعر کامل
اوحدی