عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 276

1. گر به رخسار تو، ای دوست، نظر داشتمی

2. نظر از روی خوشت بهر چه برداشتمی؟

3. چون من بی‌خبر از دوست دهندم خبری

4. باری، از بی‌خبری کاش خبر داشتمی؟

5. در میان آمدمی چون سر زلفت با تو

6. از سر زلف تو گر هیچ کمر داشتمی؟

7. گر ندادی جگرم وعدهٔ وصلت هر دم

8. کی دل و دیده پر از خون جگر داشتمی؟

9. گفتیم: صبر کن، از صبر برآید کارت

10. کردمی صبر ز روی تو، اگر داشتمی

11. خود کجا آمدی اندر نظرم آب روان؟

12. گر ز خاک در تو کحل بصر داشتمی

13. دل گم گشتهٔ خود بار دگر یافتمی

14. بر سر کوی تو گر هیچ گذر داشتمی

15. گر ز روی و لب تو هیچ نصیبم بودی

16. بهر بیماری دل گل بشکر داشتمی

17. کردمی بر سر کویت گهرافشانی‌ها

18. بجز از اشک اگر هیچ گهر داشتمی

19. گر عراقی نشدی پردهٔ روی نظرم

20. به رخ خوب تو هر لحظه نظر داشتمی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
* چه دست‌ها که ز دست تو بر خداوند است
شعر کامل
سعدی
* گوش تویی دیده تویی وز همه بگزیده تویی
* یوسف دزدیده تویی بر سر بازار بیا
شعر کامل
مولوی
* باز خون دلم از دیده روان خواهد شد
* چشمم از هر مژه خونابه فشان خواهد شد
شعر کامل
جامی