عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 37

1. ساقی، ار جام می، دمادم نیست

2. جان فدای تو، دردیی کم نیست

3. من که در میکده کم از خاکم

4. جرعه‌ای هم مرا مسلم نیست

5. جرعه‌ای ده، مرا ز غم برهان

6. که دلم بی‌شراب خرم نیست

7. از خودی خودم خلاصی ده

8. کز خودم زخم هست مرهم نیست

9. چون حجاب من است هستی من

10. گر نباشد، مباش، گو: غم نیست

11. ز آرزوی دمی دلم خون شد

12. که شوم یک نفس درین دم نیست

13. بهر دل درهم و پریشانم

14. چه کنم؟ کار دل فراهم نیست

15. خوشدلی در جهان نمی‌یابم

16. خود خوشی در نهاد عالم نیست

17. در جهان گر خوشی کم است مرا

18. خوش از آنم که ناخوشی هم نیست

19. کشت امید را، که خشک بماند

20. بهتر از آب چشم من نم نیست

21. ساقیا، یک دمم حریفی کن

22. کین دمم جز تو هیچ همدم نیست

23. ساغری ده، مرا ز من برهان

24. که عراقی حریف و محرم نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
* از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم
شعر کامل
حافظ
* مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
* چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
شعر کامل
حافظ
* هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای
* من در میان جمع و دلم جای دیگرست
شعر کامل
سعدی