عطاربلبل نامه (فهرست)

شمارهٔ 14-آوردن باز بلبل را و خدمت نمودن او و مدح سلیمان گفتن و عذر آوردن او

1. چو باز آمد به درگاه سلیمان

2. صف اندر صف کشیده جمله مرغان

3. سر خود بر زمین بنهاد بلبل

4. کمر بسته زبان بگشاد بلبل

5. سپاس پادشه کرد و دعا گفت

6. سلیمان را بسی مدح و ثنا گفت

7. تو آن شاهی که مار و مور و انسان

8. دد ودام و پری داری به فرمان

9. ترا زیبد به عالم پادشاهی

10. که زیر حکم داری مرغ و ماهی

11. نباشد از تو بهتر شهریاری

12. کریمی تاج بخش تخت داری

13. رسول پادشاه بی زوالی

14. به همت برتر از نقص وکمالی

15. ز کویت تا گل بی خار روید

16. چو فراشان صبا خاشاک روید

17. تراکام و مرادت حاصل آمد

18. دلت از نور عزت کامل آمد

19. توئی مطلوب هر جا طالبی هست

20. دلت از سر معنی گشته سرمست

21. از آن از خدمتت دوری گزیدم

22. که خود را لایق خدمت ندیدم

23. اگر عمرم دهد یزدان ازین پس

24. غلام حضرتت باشم از این پس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رشک می آید مرا از جامه بر اندام تو
* با تو ای گل جای در یک پیرهن باید مرا
شعر کامل
رهی معیری
* چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را
* کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* به فلک می‌رسد از روی چو خورشید تو نور
* قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور
شعر کامل
سعدی