عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 104

1. طریق عشق جانا بی بلا نیست

2. زمانی بی بلا بودن روا نیست

3. اگر صد تیر بر جان تو آید

4. چو تیر از شست او باشد خطا نیست

5. از آنجا هرچه آید راست آید

6. تو کژمنگر که کژ دیدن روا نیست

7. سر مویی نمی‌دانی ازین سر

8. تو را گر در سر مویی رضا نیست

9. بلاکش، تا لقای دوست بینی

10. که مرد بی بلا مرد لقا نیست

11. میان صد بلا خوش باش با او

12. خود آنجا کو بود هرگز بلا نیست

13. کسی کو روز و شب خوش نیست با او

14. شبش خوش باد کانکس مرد ما نیست

15. که باشی تو که او خون تو ریزد

16. وگر ریزد جز اینت خون‌بها نیست

17. دوای جان مجوی و تن فرو ده

18. که درد عشق را هرگز دوا نیست

19. درین دریای بی پایان کسی را

20. سر مویی امید آشنا نیست

21. تو از دریا جدایی و عجب این

22. که این دریا ز تو یکدم جدا نیست

23. تو او را حاصلی و او تورا گم

24. تو او را هستی اما او تورا نیست

25. خیال کژ مبر اینجا و بشناس

26. که هر کو در خدا گم شد خدا نیست

27. ولی روی بقا هرگز نبینی

28. که تا ز اول نگردی از فنا نیست

29. چو تو در وی فنا گردی به کلی

30. تو را دایم ورای این بقا نیست

31. ز حیرت چون دل عطار امروز

32. درین گرداب خون یک مبتلا نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خموش هر که شد از قیل و قال وارسته است
* نمی زنند دری را که از برون بسته است
شعر کامل
صائب تبریزی
* صبر کن بر سخن سردش زیرا کان دیو
* نیست آگاه هنوز، ای پسر از نرخ پیاز
شعر کامل
ناصرخسرو
* لب به هر طعمه میالای که دندان شکند
* بر سر خوان فرومایه ز پالودۀ قند
شعر کامل
جامی