عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 140

1. ای آفتاب طفلی در سایهٔ جمالت

2. شیر و شکر مزیده از چشمهٔ زلالت

3. هم هر دو کون برقی از آفتاب رویت

4. هم نه سپهر مرغی در دام زلف و خالت

5. بر باد داده دل را آوازهٔ فراقت

6. در خواب کرده جان را افسانهٔ وصالت

7. عقلی که در حقیقت بیدار مطلق آمد

8. تا حشر مست خفته در خلوت خیالت

9. خورشید کاسمان را سر رزمهٔ می‌گشاید

10. یک تار می‌نسنجد در رزمه جمالت

11. ترک فلک که هست او در هندوی تو دایم

12. سر پا برهنه گردان در وادی کمالت

13. سیمرغ مطلقی تو بر کوه قاف قربت

14. پرورده هر دو گیتی در زیر پر و بالت

15. صف قتال مردان صف‌های مژه توست

16. صد قلب برشکسته در هر صف قتالت

17. عطار شد چو مویی بی روی همچو روزت

18. تا بو که راه یابد در زلف شب مثالت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به عالم هر دلی کاو هوشمند است
* به زنجیر جنون عشق، بند است
شعر کامل
شیخ بهایی
* مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
* به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
شعر کامل
حافظ
* ناصحا سودای بدخویی چنین می داردم
* ورنه کس هرگز چنین رسوا نخواهد خویش را
شعر کامل
جامی