عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 478

1. درآمد دوش ترک نیم مستم

2. به ترکی برد دین و دل ز دستم

3. دلم برخاست دینم رفت از دست

4. کنون من بی دل و بی دین نشستم

5. چو آتش شیشه‌ای می پیشم آورد

6. به شیشه توبهٔ سنگین شکستم

7. چو یک دردی به حلق من فرو رفت

8. من از رد و قبول خلق رستم

9. ز مستی خرقه بر آتش نهادم

10. میان گبرکان زنار بستم

11. چو عزم زهد کردم، کفر دیدم

12. به صد مستی ز کفر و زهد جستم

13. پس از مستی عشقم گشت معلوم

14. که نفس من بت و من بت پرستم

15. چه می‌پرسی مرا کز عشق چونی

16. همی هستم چنان کز عشق هستم

17. چه دانم چون نه فانی‌ام نه باقی

18. چه گویم چون نه هشیارم نه مستم

19. چو در لاکون افتادم چو عطار

20. بلند کون بودم، کرد پستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در گلستانی که آن سرو میان باریک هست
* سرو را در دیده باریک بین اندام نیست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* گفتی اندر خواب گه گه روی خود بنمایمت
* این سخن بیگانه را گو، کآشنا را خواب نیست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* گردون دهان شیر ز خوی پلنگ توست
* با کاینات صلح کن آنگه صفا ببین
شعر کامل
صائب تبریزی