عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 768

1. گر یار چنین سرکش و عیار نبودی

2. حال من بیچاره چنین زار نبودی

3. گر عشق بتان خنجر هجران نکشیدی

4. در روی زمین خوشتر ازین کار نبودی

5. از شادی من خلق جهان شاد شدندی

6. گر بر دل من بار غم یار نبودی

7. از بادهٔ من خلق جهان مست بدندی

8. در روی زمین یک تن هشیار نبودی

9. گر یار گذر بر سر بازار نکردی

10. هنگامهٔ ما بر سر بازار نبودی

11. هر زاهد خشکی نفس از عشق زدندی

12. گر یار چنین سرکش و خونخوار نبودی

13. زلف تو اگر دعوت کفار نکردی

14. امروز کس لایق زنار نبودی

15. گر یار نمودی رخ خود را به همه خلق

16. اندر دو جهان همدم عطار نبودی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غیرتم آید شکایت از تو به هر کس
* درد احبا نمی‌برم به اطبا
شعر کامل
سعدی
* عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
* چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
شعر کامل
حافظ
* تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
* به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
شعر کامل
سعدی