عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 776

1. پروانه شبی ز بی قراری

2. بیرون آمد به خواستاری

3. از شمع سؤال کرد کاخر

4. تا کی سوزی مرا به خواری

5. در حال جواب داد شمعش

6. کای بی سر و بن خبر نداری

7. آتش مپرست تا نباشد

8. در سوختنت گریفتاری

9. تو در نفسی بسوختی زود

10. رستی ز غم و ز غمگساری

11. من مانده‌ام ز شام تا صبح

12. در گریه و سوختن به زاری

13. گه می‌خندم ولیک بر خویش

14. گه می‌گریم ز سوکواری

15. می‌گویندم بسوز خوش خوش

16. تا بیخ ز انگبین برآری

17. هر لحظه سرم نهند در پیش

18. گویند چرا چنین نزاری

19. شمعی دگر است لیک در غیب

20. شمعی است نه روشن و نه تاری

21. پروانهٔ او منم چنین گرم

22. زان یافته‌ام مزاج زاری

23. من می‌سوزم ازو تو از من

24. این است نشان دوستداری

25. چه طعن زنی مرا که من نیز

26. در سوختنم به بیقراری

27. آن شمع اگر بتابد از غیب

28. پروانه بسی فتد شکاری

29. تا می‌ماند نشان عطار

30. می‌خواهد سوخت شمع واری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گنج قارون که فرو می‌شود از قهر هنوز
* خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* کوته نظران ملامت از عشق
* بی فایده می‌کنند و تحذیر
شعر کامل
سعدی
* تیغش که چون بنفشه کبودی همی نمود
* در حال سرخی بَقَم و ارغوان‌ گرفت
شعر کامل
امیر معزی