عطار_الهی نامهبخش هجدهم (فهرست)

شمارهٔ 11-(9) حکایت سلطان محمود با مرد دوالک باز

1. مگر محمود با اعزاز می‌شد

2. بره مردی دوالک باز می‌شد

3. شهش گفتا که ای طرّار ره زن

4. ترا می‌بیند اینجا چشم دَرمَن

5. که بنشینی میان خاک در راه

6. دوالک بازی آموزی تو با شاه

7. دوالک باز گفتش ای جهاندار

8. برَو بنشین چه می‌خواهی ازین کار

9. نخواهد گشت چون پروانه با شمع

10. دوالک بازی و کوس و عَلَم جمع

11. مجرّد گرد و پس این پیشه می‌کن

12. وگر نه همچنین اندیشه می‌کن

13. درین منزل که کس نه دل نه جان یافت

14. کمال از پاک بازی می‌توان یافت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* انصاف نباشد که من خسته رنجور
* پروانه او باشم و او شمع جماعت
شعر کامل
سعدی
* بیاموزمت کیمیای سعادت
* ز همصحبت بد جدایی جدایی
شعر کامل
حافظ
* تا صبا شد دسته بند سنبل گلپوش او
* کار او جز عنبر افشانی و عطاری که دید
شعر کامل
خواجوی کرمانی