عطار_منطق‌الطیرعذر آوردن مرغان (فهرست)

شمارهٔ 72-پاسخ بایزید به نکیر و منکر

1. چون برفت از دار دنیا بایزید

2. دید در خوابش مگر آن شب مرید

3. پس سؤالش کرد کای شایسته پیر

4. چون ز منکر درگذشتی وز نکیر

5. گفت چون کردند آن دو نامدار

6. از من مسکین سؤال از کردگار

7. گفتم ایشان را که نبود زین سؤال

8. نه شما را نه مرا هرگز کمال

9. زانک اگر گویم خدایم اوست بس

10. این سخن گفتن بود از من هوس

11. لیک اگر زینجا به نزد ذوالجلال

12. باز گردید و ازو پرسید حال

13. گر مرا او بنده خواند اینت کار

14. بنده‌ای باشم خدا را نامدار

15. ور مرا از بندگان نشمارد او

16. بسته‌ای بند خودم بگذارد او

17. با کسی آسان چو پیوندش نبود

18. من اگر خوانم خداوندش چه سود

19. چون نباشم بنده و بندی او

20. چون زنم لاف خداوندی او

21. در خداوندیش سرافکنده‌ام

22. لیک او باید که خواند بنده‌ام

23. گر ز سوی او درآید عاشقی

24. تو به عشق او به غایت لایقی

25. لیک عشقی کان ز سوی تو بود

26. دان که آن درخورد روی تو بود

27. او اگر با تو دراندازد خوشی

28. تو توانی شد ز شادی آتشی

29. کار آن دارد نه این ای بی خبر

30. کی خبر یابد ازو هر بی‌هنر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دور فلک به چشم تو تعلیم سحر داد
* تا چشم بند مردم دوران کند تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* از رهگذر خاک سر کوی شما بود
* هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
شعر کامل
حافظ
* بجز از نرگس پرخواب و رخ چون خور او
* تو مپندار که از خواب و خورم یاد آمد
شعر کامل
خواجوی کرمانی