بابا افضل کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 7

1. رنگ از گل رخسار تو گیرد گل خود روی

2. مشک از سر زلفین تو دریوزه کند بوی

3. شمشاد ز قدّت به خم، ای سرو دل آرا

4. خورشید ز رویت دژم، ای ماه سخن گوی

5. از شرم قدت سرو فرومانده به یک جای

6. وز رشک رخت ماه فتاده به تکاپوی

7. با من به وفا هیچ نگشته دل تو رام

8. با انده هجران تو کرده دل من خوی

9. ناید سخنم در دل تو، ز آنکه به گفتار

10. نتوان ستدن قلعه‏ای از آهن و از روی

11. ز آن است گل و نرگس رخسار تو سیراب

12. کز دیده روان کرده‏ام از مهر تو صد جوی

13. تا بوک سزاوار شوی دیدن او را

14. ای دیده تو خود را به هزار آب همی شوی

15. ای دل چه شوی تنگ، چو در توست نشستن

16. خواهی که ورا یابی، در خون خودش جوی


قبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنان در قید مهرت پای بندم
* که گویی آهوی سر در کمندم
شعر کامل
سعدی
* گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست
* صبح نزدیک است، در فکر شب تار خودست
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز راه نسبت هر روح با روح
* دری از آشنایی هست مفتوح
شعر کامل
وحشی بافقی