بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1781

1. چه لازم است‌ کشد تیغ چشم خونخوارش

2. به روی دل‌ که نفس نیز می‌کند کارش

3. به حیرتم‌ که چه مضمون در آستین دارد

4. نگاه عجز سرشکی است مهر طومارش

5. چمن به فیض بیابان ناامیدی نیست

6. که از شکستن دل آب می‌خورد خارش

7. محیط فیض قناعت‌که موجش استغناست

8. چو آب آینه سرچشمه نیست در کارش

9. ندارد آن همه تخمین عرصهٔ امکان

10. ببند چشم و بپیما فضای مقدارش

11. بساط خامش هستی ستیزه آهنگم

12. مگر رسد به نوای‌ گسستن تارش

13. کباب همت آن رهروم‌ که در طلبت

14. چو اشک آبله دارد عنان رفتارش

15. ز ناله بلبلم آسوده است و می‌ترسم

16. دل دو نیم دهد باز یاد منقارش

17. ز جلوهٔ تو جهان کاروان آینه است

18. به هر چه می‌نگرم حیرتی است در بارش

19. غرور عشق تنزه بساط خودرایی‌ست

20. دماغ‌ کس نخرد گلفروش بازارش

21. فریب عشرت طوبی‌ که می‌خورد بیدل

22. به رنگ سایه سر ما و پای دیوارش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار
* کس را وقوف نیست که انجام کار چیست
شعر کامل
حافظ
* من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم
* کسی دگر نتوانم که بر تو بگزینم
شعر کامل
سعدی
* تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی
* لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی!
شعر کامل
سلمان ساوجی